به ایران علاقه دارد و در مصاحبه تاکید میکند به تمامی طرفهای مقابل خود در تهران و آنهایی که با آنها در تماس است، گفته تمام تجربه خود را در اختیار آنان میگذارد تا روابط ایران و اروپا بهتر شود.
چند ماهی بیشتر تا ریاست دورهای آلمان بر اتحادیه اروپا نمانده و هونزویتس باور دارد تنها کشور او در سطح صدراعظم و رئیس جمهور وارد مذاکره با آمریکاییها شده تا در مورد پرونده هستهای با ایران مذاکره کند.
چند بار در طول مصاحبه، انگشت اشاره و شست خود را به فاصله یک سانتی هم میرساند و میگوید اختلاف نظر بین غرب و ایران در پرونده هستهای به همین اندازه است و از ایران میخواهد با دید پراگماتیک به قضایای هستهای نگاه کند.
مخالف مقایسه پرونده هستهای ایران و کرهشمالی است و میگوید کره شمالی چند قحطی را از سرگذرانده اما ایران کشوری غنی و ثروتمند است که حق دستیابی به پیشرفتهای زیاد را دارد و مقایسه ایران و کرهشمالی کار بسیار غلط و اشتباهی است.
*مهمترین نکته برای پرسش مذاکرات اخیر ایران و 1+5 است. اخباری که ما از مذاکرات نماینده 1+5 یا خایرسولانا با علیلاریجانی داشتیم نشان از مثبت بودن و سازنده بودن مذاکرات بود اما به تازگی وزرای خارجه 25 کشور اروپایی با اعمال تحریمهای محدود علیه ایران موافقت کردند. چرا مذاکرات شکست خورد؟
- مسأله اینجاست که ما این گفتوگوهای اخیر را مذاکره (Negotiation) نمیدانیم و مرحلهای که گفتوگوهای اخیر انجام شد، گفتوگو برای رسیدن به مذاکره بود (talks for talks). میدانم که بازتاب گفتوگوهای اخیر بسیار مثبت بود و این اتفاق در اروپا هم افتاد اما مسأله هیچگاه این نبود. درست است که گفتوگوها خوب پیش رفت و حتی برای برخی مراحل مذاکره نیز بسیار سازنده بود، اما مسأله مهم برای 1+5 شرایطی بود که از قبل تعیین شده بود و بالاخره قطعنامه شورای امنیت نیز خواهان همین مسأله بود که به هر حال با نظر اکثریت تصویب شده بود. مذاکرات بین لاریجانی و سولانا هم خیلی خوب برگزار شد و حتی در برخی مواضع بسیار به هم نزدیک شدند، اما به هر حال شرایط مورد توافق ایران نبود و در پایان کارگر هم نیفتاد. مسأله این است که مسائل مذاکره به تعلیق ختم میشود که از اول هم مطرح بود، اما هیچ یک از راهها به تعلیق نزدیک نشد و طرحهای گفتوگوی ما نیز نتوانستند آن را حل کنند.
* اگر مذاکرهای نبوده خیلی از مسائل مشخص میشود و این که فقط نقطه نظرات در آن مطرح شده است.
- به هر حال بسیار مثبت بود ، چون مذاکرات ما از می 2005 قطع شده بود که در مذاکرات ژنو و توسط آقای روحانی بود. آخرین باری که مذاکره نزدیک داشتیم همان موقع بود که ما پیشنهاد قبلی خود را دادیم و ایران بلافاصله آن را رد کرد. به نظر من حرکت مثبتی بود که گفتوگوهای اخیر انجام شد، اما مذاکره نبود.
* پاسخ ایران به بسته پیشنهادی را چگونه ارزیابی میکنید؟
- پاسخ پیچیدهای است. در خیلی موارد خوب بود. در همین حال برخی مواقع سخت و پازل مانند است و از چند طرف نگاه شده و حتی در برخی مقاطع لحن و کلمات آن متفاوت است و به نظر ما شاید بازتاب حقیقت ایران باشد که پیچیده است و البته چیز بدی نیست. شاید از طرف ما برخی مواقع بعضی از اظهارنظرها سخت باشد و مجبور شویم کمی آن را تدوین کنیم، اما به هر حال مشکل این پاسخ این بود که کمی دیر به دست ما رسید و پس از آن هم پرسشهایی مطرح شد. ما فکر میکردیم ایران پرسشهایی را درباره بسته پیشنهادی ما داشته باشد که در سه صفحه ارائه شد و فکر کردیم ایران در بازگشت از مکانیسمهای اجرایی این پیشنهادها سؤال مطرح میکند که اینگونه نشد. آن زمان چنین باوری پیش آمد که شاید ایران فقط به فکر خرید زمان است و به مذاکره اهمیتی نمیدهد که نتیجه این باور، حرکت در شورای امنیت سازمان ملل بود که ایران آن را نپسندید.
من به تمامی طرفهایی که با آنها به عنوان سفیر، در تماس هستم، میگویم که تمامی حرکتها نشان میدهد که ما در ارتباط مناسبی با هم هستیم (ایران و طرفهای مذاکرهکننده) و اعلام میکنم چرا از حضور ما در این جا استفاده نمیکنید. منظور من کمک بهتر برای درک دو طرفه است که ضروری است. پس پاسخ ایران مثبت بود ولی از طرفما ناامید کننده بود چون به تعلیق که از قبلتر هم از سوی ما مطرح شده بود، اشارهای نشد. اما این باور بود که درباره شروع مذاکرات میتوان گفتوگو کرد.
* اما ایران در پاسخ خود مواردی را مطرح کرده بود که تازگی داشت، تا بدین وسیله نکات مورد نظرش در دستور کار قرار گیرد.
- پاسخ ایران عمومیتر بود و بیشتر به یک بیانیه پایه و رسمی درباره مواضع ایران بازمیگشت و ارتباط کمی با موارد پیشنهادی ما داشت.
بسته پیشنهادی را ما در برخی موارد باز گذاشتیم تا در مذاکره جزئیات آن مشخص شود. ما نخواستیم بسته را به گونهای طراحی کنیم که همه جزئیات مشخص باشد و این فرض پیش بیاید که طرف مقابل فکر کند همین است که هست و چه بخواهی و چه نخواهی، همین است. ما پیشنهاد را به گونهای طراحی کردیم که جای رسیدن به درک مشترک وجود داشته باشد. ایران بیش از دو ماه وقت صرف کرد تا پاسخی دهد که باز هم موارد سؤال داشته باشد. به هر حال جواب اصلی در آن نبود. گفتن آن سخت است. بسیار خوشحال شدیم که ایران پاسخ داد و این فرض بود که ایران با توجه به قطعنامه شورای امنیت همه حرکتها را ببندد، اما این اتفاق خوشبختانه نیفتاد. ایران پاسخ داد و در برخی مواضع این پاسخ سازنده است. اگر ایران درخواست خود را چه مستقیم و چه غیرمستقیم به این بسته نشان میداد، امکان این بود که مذاکرات لاریجانی و سولانا را در فاز دیگری دنبال کرد.
* میتوانید حرکتهایی که از حالا به بعد انجام میشود را پیشبینی کنید؟
- جلسه شورای امنیت سازمان را خواهیم داشت که تحریمهایی علیه ایران اعمال خواهد شد. بحث موضع چین و روسیه پیش میآید که همیشه هم هست ولی در پایان چه با رای مثبت و چه با رای ممتنع این دو کشور، قطعنامه تصویب میشود. در هر حال چین و روسیه از مارس 2006 موضع مشترک خود را اعلام کردند. و در جلسه وزرای خارجه 1+5 در لندن بر سر اصول مشترک توافق شد. موضوع مهم دیگر، موضع ایران در برابر شورای امنیت سازمان ملل است و چون ایران بسیار باز با مواضع شورای امنیت مخالفت کرده، چین و روسیه برای نشان دادن نظم بینالمللی از حرکت شورای امنیت حمایت میکنند.
* اگر پس از اعمال تحریم، ایران همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را کاهش دهد و یا حتی از انپیتی خارج شود، چطور؟
- مسأله مهمی است. منتظر فرصتی بودم که این را توضیح دهم. قصد نداریم شرایط از کنترل خارج شود و خوشحالم که به تازگی مسألهای درباره انپیتی شنیدهایم.
* همین چند روز پیش یکی از سرمقالههای روزنامه صبح درخواست خروج از انپیتی را مطرح کرد.
- با تمام احترام، این سرمقاله را موضع دولت نمیدانیم. خوشبختانه به تازگی نظر ویژهای درباره انپیتی نشنیدهایم که حرکت مثبتی است. اما مسأله آژانس مهم است. ایران باید این پرسش را مطرح کند که آیا کاهش همکاری با آژانس به نفع ایران است؟ باید متذکر شوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک سازمان بیطرف است. البرادعی، مرد بسیار موفقی است و به نظر من به ایران نیز خدمات زیادی کرده است. مسأله مهم هم در حال حاضر بحث اعتماد است که درباره برنامه هستهای ایران وجود دارد. تنها راهحل هم ایجاد این اعتماد دو طرفه است که نقش آژانس اینجا مشخص میشود. آژانس حرکت مشخصی درباره برنامه هستهای ایران دارد، با بستن دست آژانس این بیاعتمادی سنگینتر میشود. مشخص است که ایران از قطعنامهها راضی نیست و ما درک میکنیم که ایران منتظر حرکت سازنده است، اما کاهش همکاری با آژانس هیچ کمکی نمیکند. پس از صدور قطعنامه شورای امنیت بار دیگر شانس مذاکره مطرح میشود و ایران میتواند با حضور در مذاکرات قضیه را در هر حالتی نگه دارد. از ابتدا که پیشنهاد را دادیم، این خواسته مطرح شد که این پیشنهاد برای گفتوگو است و اگر ایران آن را رد کند، راه دیگری دنبال میشود که متأسفانه همین راه فعلی است، چون امکان مذاکره نیست. راه دوم تحریم و فشار بر ایران است. هنوز اعلام میکنیم در هر مقطع امکان مذاکره هست اگر پیش شرطهای مطرح شده در بیانیه شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل عملی شود. راه فعلی در هر مرحله برگشتپذیر است. وزرای خارجه 25 کشور اروپایی هم در بیانیه خود به آن اشاره کردند.
*پیش شرط غرب، تعلیق است که ایران با آن موافق نیست، راهکار دیگر جلب اعتماد چیست؟
- تعلیق از نظر ما، تعلیق در حین مذاکره است. نکته مهم این است که دو طرف درباره تعلیق دیدگاه متفاوتی دارند و غرور دو طرف و احساسات همگی در آن نقش دارد. اگر به ایده اروپا به دید پراگماتیک نگریست، تفاوت زیادی میان دو طرف نیست. ایران بیسر و صدا پروژه تبدیل کیک زرد به UF6 را به دست آورده است. مسألهای هم درباره غنیسازی ایران در حد صنعتی در میان نیست. مشکل اصلی در تحقیق و تولید مرتبط با غنیسازی است. نظر ایران دستیابی به این مسأله برای استقلال در تولید سوخت هستهای است. اما نیروگاههای ایران کجاست؟
بوشهر یک سال دیگر شروع به کار میکند که برای مدت طولانی تهیه سوخت آن به عهده روسیه است. حتی اگر ایران نیروگاههای بیشتری بسازد که تخمین زمانی آن بالای 10 سال آینده است و آن زمان نیاز به سوخت پیدا میکند، آن وقت با مذاکره میتوان به این توافق رسید که ایران برای چند نیروگاه به سوخت نیاز دارد و طبق مذاکره میتوان برای احقاق این حق صحبت کرد. این در تئوری است اما نکته این است که نگرش پراگماتیک، مشکل غرب در یک فاصله کوچک است که ریشه در تاریخ، غرور، تداخل و پیشرفت دارد.
* اگر ایران در سکوت توانسته تبدیل کیک زرد به UF6 را به دست آورد، چرا با اصرار بیشتر به غنیسازی نرسد؟ آیا غرب عمداً نمیخواهد بگوید که با فشار بیشتر میتوان به خواسته رسید و در نهایت نتیجه بگیرد که ایران و کره شمالی در یک مسیر حرکت میکنند.
- نه، مسأله ایران و کرهشمالی جداست. ایران این ظن را دارد که همواره مورد خدشه اعتماد قرار گرفته است. از طرف ما اینگونه است که ایران در نوامبر 2004 در پاریس گفت ما غنیسازی را تعلیق میکنیم در حالی که مذاکرات دنبال میشود. این نقطه شروع بود و ایران غنیسازی را تعلیق کرد تا مذاکرات انجام شود. مذاکرات در بهار قبلی قطع شد، اما رسماً تعطیل نشد. بیانیه شورای حکام هم از ایران خواست به تعهدات خود بازگردد. آگوست 2005 پروسه تبدیل در اصفهان انجام شد و غنیسازی در ژانویه 2006 شروع شد. این حرکت، تلاش یکسویه ایران برخلاف مسیر مذاکرات بود. اینجا بحث فرصتسوزی نیست چون این مسأله فقط برای ایران حیثیتی نبود، برای اروپا هم بود.
دیپلماسی متکی بر نگرش مثبت است و ما مثبت نگاه میکنیم. هیچکس ایران را تهدید نمیکند. بسته پیشنهادی، همکاریهای زیادی حتی در زمینه هستهای به ایران توصیه میکند. آقای روحانی حرف بسیار مهمی آن زمان زد و گفت ایران کار بسیار بزرگ و مثبتی کرده چرا که افق بازار مصرف انرژی را هم در نظر گرفته است و اگر مذاکرات نبود، توافقهای ایران در زمینه بازار انرژی هم از دست میرفت. حالا با وضعیت فعلی این قضایا هم به هم خواهد خورد. مسیر فعلی به حرکت سریع و روبهجلوی ایران آسیب میزند. ایران نیاز به سرمایهگذاری سنگینی در بازار نفت و حتی گاز مایع دارد که برای ایران، گاز مایع درآمد بسیار سرشاری دارد و خیلی مهم است. ایران نمیتواند به تنهایی آن را انجام دهد. ایران ملت مستعد و جوانی دارد که آیندهای روشن میخواهند و راه آن همکاری با جامعه بینالملل است و نه حرکت در مقابل آن. حرکت فعلی به نفع ایران نیست. باید در تصویر بزرگتر این قضایا را دید.
* رئیس دورهای بعدی اتحادیه اروپا آلمان خواهد بود. چه نقشی را در روابط با ایران به ویژه با توجه به پرونده هستهای در نظر دارید؟
- ما همیشه نقش سازنده داشتهایم و به آن ادامه میدهیم. آلمان به نقش سازنده میاندیشد و چند بار هم آن را نشان دادهایم. برای مثال ما در سطح صدراعظم و وزیر خارجه با آمریکاییها مذاکره و آنها را متقاعد کردیم در مذاکرات شرکت کنند. این حرکت مهمی بود. ما در مسأله تکنیکی و کمک به ایران نقش زیادی داشتیم و به هیچ وجه با تهدید نظامی کنار نیامدهایم و امیدواریم در ریاست اتحادیه اروپا بیشتر مؤثر باشیم. مسأله این است که پرونده ایران در حال حاضر در شورای امنیت است و امیدواریم فاز مذاکره زودتر آغاز شود.
* شما پیش از این در مقطع حساس سالهای انقلاب در ایران بودهاید تفاوتها و مقایسههایی که از آن زمان در مقایسه با اکنون دیدهاید، چیست؟
- از پیشرفتها بسیار شگفتزدهام. برخی از حوزهها بسیار پیشرفت زیاد بوده و در بعضی شاید بهتر میشد نتیجه گرفت. برای مثال آن زمان 65 تا70 درصد مردم ایران مشکل بیسوادی داشتند و حالا تقریباً بیسوادی در حد ریشهکنی است. آن زمان تنها صادرات ایران نفت، فرش و پسته بود، اما حالا اقلام صادراتی ایران بسیار بیشتر است و این حق ایران است و امیدواریم این حرکت بهتر شده و ما نیز کمک کنیم تا پیشرفت ایران تسریع شود.
* در پایان؟
- از پذیرش ایران درباره خودم بسیار خوشوقتم و بسیار به این میاندیشم که مثبت و مؤثر باشم و سعی دارم در هرگونه حرکت دو طرفه نقش مهم داشته باشم. انشاءالله.